بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم
بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم

خداحافظ ای کتابای قدیمی...

اشک تو چشام جم شد و بغض کردم(آیکون نگاه امیرعلی)

به خدا راس میگم

آخه داشتم کتابامو میذاشتم تو ساک بدم به یه بنده خدای دیگه!

دونه دونه

فلسفه

تاریخ ادبیات

منطق

ریاضی

ادبیات

عروض و نقد

خلاصه بسه دیگه بیشتر ازین دس رو دلم نذار که خونه...


خیلی سنگدل بودما آخه یه فیلم تو گوشی دارم مال چن ماه قبل کنکور همه ی کتابامو چیدم و میگم ینی میشه یه روز از شرشون خلاص شم؟

هی پ.ن:بهش گفتم کنکور دادی برام بیارشون دلم تنگ میشه خلم من؟


خب راستی آدم از زیارت میاد که اینقدر بداخلاق نمیشه!

الان من مینای خوش اخلاقم!

انقد خووووووووووش گذشششششششت که نگو...

جاده خیلی آدمو به فکر میندازه ها من که همش خواب بودم :دی

جدای چرت و پرت واقعا عجب عظمتی داره خدا...خیلی باسلیقس

من که خیلی دوسش دارم البته تازگیا بیشتر تر

آلزایمرم گرفتمافشار کنکور و ناکامی همین میشه نتیجش...

دقیقا از یه هفته قبل کنکور که خفن مریض شدم هنو مونده عوارضش

تا بیام خوب شمم که جوابا میاد باز از اول

اما خب انگار دنیا خیلی بزرگتر از این حرفاس منم سوسولم زیادی

خب هرکی تمام زندگیش بشه رسیدن به یه هدف و کلی باهاش زندگی کنه بعد نشه؟!

راستی آلزایمر که گفتم واسه این بود که بعد کلی غر زدن سر والدین که منه ادب دوست هنو نرفتم زیارت جناب استاد سخن فردوسی و این شرمساری ست وقتی رفتم دیدم عه...فردوسی بابا ما که همو دیده بودیم قبلن

خلاصه سلام رسوندن و گفتن اگه روانشناسی نشد بیا راه منو ادامه بده منم گفتم چشم

جوون که بودم دختره تو وسطی بازی کردنامون میشد نخودی بس که کوچولو بود مام از سر دلخوشیش مثلا بازیش میدادیم حالا شوهر کرده واس من

مردم دلشون خوشه ها

یادش بخیر وسطی تو حیاط مامان بزرگ همیشه هم مجید میشد:نون بربری درازه مجید داره میبازهمن و سمانه و همون دختره و غیره نیز همیشه برررررررنده

حالا تازه فهمیدیم طفلی عاشق بوده خودشو میسوزونده

البته مهارت منن که سرجاشه تو وسطی

زیاد شد دیگه بسه

بدون شرح


ق.ن:سینا زنگ زده میگه انقد دلم برات تنگ شده که اصلا یادم رفته بود تورو


بدرود بدرود

خدابیامرزه محمد نوری رو...


پ.ن:انقد لجم میگیره یکی که هیچی از یه چی نمیدونه اظهارنظر کنه!

کنکور نبودی ببینی...!

قبلا دفترخاطراتمو جلو جلو ورق میزدم حالا برگشتم عقب عقب حسرت میخورم

کاش الان هفته ی پیش بود...

راحت خواب بودم

یا اینکه یه ماه پیش بود

آره دوس دارم برگرده با همه ی اعصاب خوردیاش...

بدون شرح

با مدعی نگوییم اسرار عشق و مستی            تا بی خبر بمیرد در درد خودپرستی

                                                       ***

دردم نهفته به ز طبیبان مدعی                       باشد که از خزانه ی غیبم دوا کنند

پ.ن:بله جانم اینجوریاس

هرچند منظور از مدعی تو اینجور شعرا عقل و منطقه اما خوبیه این اشعار قابلیت تعمیمشه!


درود

آشکارا کم آورده ام در برابر مهربانیت آقا...

با همه بی معرفتیمان هنوز هم منتظر جمعه ای هستی که بیاییم...


منم و عهد دست و پا شکسته ی هر صبح...منم و بغض های بی گاه هر شب...

و تو همان که هرگز خسته نشدی از تکرار بی وقفه ی عهد شکنی هایم...

میلادت مبارک

مثه همه که نباید بود!!!!!

دلم روزای خوش میخاد...

روزایی که دوسشون داشته باشم...که خوش بگذره....که همه چی سرجاش باشه...


پ.ن:اصلا از کنکورم ناراضی نیستم چون قرار شد من تلاشمو بکنم و بقیش هر چی اون خواست بشه...میدونم بهترین اتفاق میفته


پ.ن:خد.اوندا...! پایِ تو که در میان باشد....همه‌چیز دوست داشتنیست....!

بغض

یه وقتاییم هست که آدم از خودش شکست میخوره... 

 ÷.ن:حالا دیگه وقت دارم واسه فکرایی که قبلا به بهونه ی درس دکشون میکردم 

میشه گف متاسفانه...

ماجرای ما

من اومدم که صرفا از پشت همین تریبون (!)اعلام کنم که: 

ادامه مطلب ...

سلامی چو بوی خوش کنکوری!!!!

به سلام! 

بلخره من اومدم! 

درسته طبق قولم عمل نکردم اما خب الان تقریبا همه چی تموم شدس! 

به قول من و خوده خودم: 

از کنکوری پرسیدند مرگ نزد تو چگونه است؟ 

گفت:شیرین تر از عسل عمو جان! 

بلخره این مرحله از زندگیمم رسید و فردا این موقه همه چی آرومه .... 

گفتم اینجا از حال و هوام بنویسم که بمونه برام 

از صب که مثه خل و چلا آواز میخوندم و زنگ میزدم به این و اون که شما افتخار صحبت با یک روانشناس بالینی متشخص را دارید... 

تا اینکه ظهر ییهو دلم آشوب شد 

خلاصه هرچی قراره بشه میشه با دعاهای شما و ایشالا عالی میشه  

حالا روانشناس نشد دبیر.... نشد ..... 

هرچی شد خدا دوستر داشته لابد

اما اومدم از خدا عذرخواهی کنم بابت نگرانی ظهرم چون انگاری کمرنگ دیدمش.. 

اما حالا میدونم که فردا تنها نمیرم سرجلسه و بزرگترین نیرو باهامه! 

اون که هرچی بخواد بی درنگ مهیاست 

خدای بزرگ آسمون  

کمکمون کن