بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم
بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم

فقط نوشتم همین!

بسم الله

هیچی گفتم فقط بنویسم تازه حتی نمیدونم از چی ؟

کلا دنیا قشنگه ولی اگه فقط به اندازه ی دو روز باشه

بعضیا که فک میکنن دو روز یعنی کل عمرشون همون دوروزی که توش دنیا میان و میمیرن ولی .... نمیدونم شاید هم همین باشه واقعا کیه که بدونه؟

من که میگم اگه قرار باشه دو روز باشه ما فقط یه روزشو این جاییم اون یکیشو اون ور با این حساب دنیا یه روز بیشتر نیست

حالا چرا مردم چسبیدن به این روز خدا میدونه؟

میدونم هیچ کدوم از حرفام سر و ته نداره جمله ی اولم به دومی نمیخوره همینه دیگه وقتی آدم حوصلش سر بره بهتر از این نمیشه

می خوام آرزومو بگم ولی روم نمیشه می ترسم از خدا میترسم برا این که بهم نشون بده پررو شدم محکم بزنه پس کلم دردم بیاد تازه میدونم که خودش هم میدونه چی می خوام بگم ولی نمیزنتم چون اون وقت بهونه ای نداره آخه من که هنوز چیزی نگفتم

توقع زیادیه بخوام پیش خدا باشم ؟؟نه والله فقط برا من و این کوله پشتیم یه کمی سنگینه جنبشو نداریم

تازه اصلا شاید خودش شرایطشو فراهم کنه ولی من جا بزنم نمیدونم اصلا ! کاملا گیجم از یه طرف وقتی میام پیش تو دلم هری میریزه و چهار ستون بدنم می لرزه از طرف دیگه وقتی می خوام آرزومو بگه شرمم میاد شرمم میاد ولی نه از آرزوم فقط از این که این همه توقع دارم به خاطر همین هم میگم که تو بگی آخه تو هم یه جورایی دست راست خدایی دیگه

راستی تو موقعی که می خواستی بری فکر می کردی دنیا چند روزه؟حتما تو نظرت خیلی کم بوده که زودی بی خیالش شدی نه؟

اگه یکی یه حرفی داشته باشه ولی خیلی گنده تر از دهنش باشه نباید بگه؟

نمیدونم هنوز میتونم اسم خودمو عاشق بذارم یا نه ؟چرا شاید هم بدونم نمیتونم

آخه اگه من هم عاشق باشم تو هم عاشق باشی که نمیشه! میشه؟

بازم نمیدونم دقت کردی آدم تو این دنیا هیچ چیز نمیدونه هر قدر هم که بدویه انگار نه انگار بازم هیچی بلد نیست ولی شماها اون جا خیلی چیزا میدونید خوش به حالتون به من هم میگید؟

نه شاید اونا فقط یه راز باشه اصلا بی خیال

.................................................................................................

 

خودم و خودت ۳

بسم الله

سلام حالت خوبه؟ ایشاالله امروز خونم مرتب تر از دیروز بوده دیگه نه؟؟

خیلی سعی کردم، این آقا و خانم بد اخلاقی می خواستن بیان تو هی ردشون می کردم ها ولی ول کن نبودن 
..............................................................................................
سلام !
مرسی امروز هم خوب کمکم کردی حواسم جمع بود خیلی پس گردنی نخوردم 
ممنون کمکم کردی مهمونای ناخوندمو دک کنم
................................................................................................
خدا جون امروز خیلی احساس خوبی داشتم وقتی به این فکر میکردم که الان تو قلبمی یه آرامش خاصی بدم دست میداد دستمو میذاشتم رو قلبم و حس میکردم که دستمو گرفتی!
.................................................................................................
خوش به حالت همیشه پیش خدایی میتونی دستشو بگیری و پیشش باشی من که دیگه کم کم صبرم داره تموم میشه 
پس کی وقتش میشه؟!؟
..................................................................................................
خدایا میگم واقعا چقدر آدم باید غافل باشه که تو رو پیش خودش حس نکنه ها! آخه امروز فهمیدم که خیلی نزدیکی حتی صدای نفساتو میشنیدم خدایا خیلی بهم خوش میگذره تنهام نذار البته این منم که تنهات میذارم ها ولی خوب ....
.................................................................................................
دوست ندارم هیچ وقت این حس رو از دست بدم . تو هم تجربش کردی میدونم چون نمیشه که پیشش باشی و نشنویش 
حتما با هم خیلی صمیمی شده بودید که بردتت پیش خودش نه؟! چقدر طول میکشه تا من هم صمیمیه صمیمی شم؟؟
................................................................................................
خدا جونم امروز که داشتم از جاده میگذشتم و بیابونا رو میدیدم یه سوال برام پیش اومد که تو این همه زمین و آسمون با این همه عظمت رو خلق کردی فقط برای من وامثال من! حالا جدای اونایی که خوب کارشونو بلدن و خوش گل موندن هنوز. چی جوری باید ازشون استفاده کنم؟حالا که با هم دوست شدیم بهم میگی؟؟!!
................................................................................................
شنیدی؟ بعضیا میگن رابط آدما با خداشون تنهاییه، خلوت و دل خود آدم 
ولی من همراهی تو رو دوست دارم آخه این دفعه دوستیم با خدا یه جورایی عمیق تره 
ممنون برای همه چیز
..........................................................................................................


خودم و خودت 2

بسم الله

سلام خدای خوشگلم !

چه طور بود امروز؟؟
من که فکر میکنم یه کم بهتر بود نه؟خونه یه کم مرتب تر از دیروز بود خیلی هم گرم و صمیمی آخه خیلی حواسم بهت بود .ای کاش تو هم مث من راضی باشی نمیدونم کی رازمو میتونم بهت بگم آخه هنوز خیلی زوده
............................................................................................
میگم ها !
آها اول سلام 
بازم دستت درد نکنه خیلی فاز دادی ولی پس کلم درد میکنه هنوز، صبح زدی پس کلم خوب هم زدی !ولی خوب خودت میدونی چاره ای نداشتم 
ولی مرسی داشتم کجکی میرفتم
.......................................................................................
خدا جونم اشکال نداره که خیلی خودمونی حرف میزنم؟؟
آخه می خوام هرچه زودتر صمیمی صمیمی شم که قشنگ حرفامو بهت بگم این بنده خدارو هم اذیت نکنم
.......................................................................................
درسته دلم می خواد همیشه ی همیشه باهام باشی ولی خوب برای خودت زحمت میشه نه؟ دوست ندارم وقتی اییییییییشا الله بیام پیشت منو به دوستات یه بنده ی پررو معرفی کنی
(ببین خواستمو به تو گفتم ولی هنوز روم نشده به خدا بگم تو که پیششی خودت مقدمه چینی کن)
......................................................................................
خوب خدا جونم میگم ها نباید بهت میگفتم خوشگل آخه خوشگل فقط مال بنده های خوش گله همونایی که گلشون هنوز مث روزیه که تو بهشون دادی
 باشه، پس بهت میگم زیبا خدای زیبای من دوست دارم
میگم امروز جات تنگ نبود؟این جارو میگم تو دلم؟بخل و کینه که نبودن ایشالله آخه من سعی کردم دکشون کنم نمیدونم موفق بودم یا نه
............................................................................................
میگم این چند تا مهمونی که تا قبل از این داشتم بد جوری سیریش شدن ، همین کینه و حرص و..... یه کم بیشتر کمکم کن آبروم پیش خدا میره ها!!!!
البته لطفا!
...................................................................................
خدا جون فردا قول میدم بهتر باشم قول میدم هیشکی رو این جا جز خودت و دوستات راه ندم آخه می خوام خیلی باهات صمیمی شم
....................................................................................
کمکم کن، آبرومو بخر!


خودم و خودت۱

بسم الله

خداجونم سلام 

امروز چه طور بود تو خونه ی من بهت خوش گذشت ؟ درسته هنوز کاملا مرتب نشده ولی خوب شما به بزرگی خودت ببخش 
میگم ها می خوام از حالا به بعد که شدیم همخونه ی هم هوای همو بیشتر داشته باشیم آخه امروز خیلی بهم خوش گذشت میدونی با تو که هستم کمبود هیچ چیزو احساس نمیکنم چون همه چیز رو دارم کم تر دلگیر میشم چون یه همدرد دارم 
خداجونم بیا یه قولی بدیم هیچ وقت همدیگرو تنها نذاریم حتی تو بد ترین شرایط تو هم کمکم کنی که اگه شیطون خواست بیاد مهمونی یه جوری بپیچونیمش باشه؟
.............................................................................
دستت درد نکنه خیلی حال دادی چه جوری با خدا صحبت کردی که دعوتمو قبول کرد؟ مثل همون موقع ازش خواهش کردی که می خواستی بری خونش مهمونی؟ شک ندارم آخه تو رو پذیرفت الان هم منو قابل دونسته
...............................................................................
خدایا یه تشکر حسابی ازش بکن یواشکی هیشکی نفهمه بهش بگو خیلی دوسش دارم 
خیلی ماهه اصلا خودت میدونی اینا رو اگه ماه نبود که نمیبردیش پیش خودت!
...................................................................................
راستی یواش یواش سر صحبت رو باز کن بهش بگو .......... نه الان خیلی زوده می ترسم فکر کنه پررو شدم تو چی فکر میکنی ؟ اصلا هر وقت وقتش شد خودت بهش بگو 
چرا خودم نمیگم ؟ آخه تو گفتن خودتو با من یکی می کنی؟؟؟ اگه تو بگی بهتره بهش بگو من دعوتش میکنم البته اگه اجازه بدی .
 ولی گفتم که هنوز خیلیییییییییییییی زوده 
.............................................................................
می خوام باهات صمیمی شم دوست دوست یه طوری که دیگه هیچ کس و هیچ چیز نتونه جدامون کنه کمک می کنی؟ خیلی حرف دارم که هنوز زوده برا گفتن بیا با هم بسترشو فراهم کنیم . خوب امروز چه قدر از دستم حرص خوردی جون من بگو
..................................................................................
راستی حواست هست؟ گفتم هر وقت اشتباه کردم بزن پس گردنم آبروم پیش هم خونم نره 
....................................................................................
خوب داشتی می گفتی ............... ای وای پس چرا تلنگراشو نفهمیدم 
.................................................................................

می گم ها خیلی پررو شدم فقط اگه خواستی بزنی محکم بزن آخه مثل اینکه امروز چند جایی سوتی دادم!

ادامه دارد...






خودم و خودت

نمیدونم یعنی میشه منم یه روزی بیام پیشتون ؟ یعنی ذاتم اون قدر پاک هست که همچین لیاقتی رو پیدا کنه ؟
راستی شما چی کار کردید ؟چه جوری دست از همه چیز کشیدید و فقط اونو خواستید؟ خواسته های زمینی دامن گیرتون نشد؟
من که هر دفعه خواستم بگم خدا جون این دلم فقط جای تو باشه نتونستم
 شما چه خاصیتی داشتید ؟
اصلا چرا رفتید؟ 
چه سوالی پرسیدم چرا می موندید؟، می موندید این جا و حیف میشدید؟ نه این جا جای آسمونی ها نیست این جا همه کس رو راه نمیدن باید ورودی دلبستگی به دنیا رو داشته باشی، که نداری 
ای کاش منم می تونستم این مجوز الکی به درد نخور رو گم و گورش میکردم 
کاش!
ای خدا از امشب میگم دلم فقط جای تو باشه 
ولی این حرفو بیشتر از صد بار تکرار کردم چقدر سست اراده!
...............................

امشب از تو کمک میگیرم که واسطه ی این دل و صاحبش بشی یعنی تا خواست کجکی بره محکم بزنی پس کلش 
قبول میکنی؟؟
...............................

ای خدا تنها نیومدم با واسطه ام یه واسطه که آبرو داره از بس که حتی هیچ کس غیر خودت اسمشو نمیدونه
  گمنامه !
...............................

فقط ازت خواهش میکنم به همون روح بلندت به همون اراده ی استوارت قسمت میدم که تنهام نذاری، بی واسطه نشم که سیم ارتباطیم قطع میشه!
...............................
ای خدا از حالا به بعد همرو دوست دارم 
دلم خالیه از کینه 
هیشکی هم اون جا نیست مرتبش کردم فقط برای خودت 

خداجونم قدمت سر چشم!

ادامه دارد...


چی بگم

چی بنویسم؟ 

اصا از چی بنویسم ؟

نه حال دارم 

نه حوصله دارم نه میدونم چی کار می خوام بکنم نه میدونم چی کار نمیخوام بکنم شاید بدونم چی کار میکنم شاید هم ندونم چی کار بکنم 

در هر حال قاطی میکنم!

خیلی با مرامید!

سلاااااااااااااام  

ایول حال کردم  

مرسی خوب استقبال کردید 

روحیه پیدا کردم ! 

حالا هی هی از خودم می نویسم ولی شما هم هی هی بیاید ها!! 

 

راستی یه عرض کوچیک به آقای زمونه داشتم که  

با با جان می چرخی بچرخ ولی یواش تر  

داریم باهات میام دیگه !( البته زوری)

زمونه

سلام ای زمونه

ای زمونهای که مارو هی تند و تند میکشونی دنبال خودت

سرت گیج نرفت؟

بسه دیگه چقدر دنبالمون میکنی؟!

نمیشه برا یه روز هم که شده تنهامون بذاری؟؟

باور کن گم نمیشی

من که دلم می خواد ببینم عرضه ی بی تو زندگی کردن رو دارم ؟ینی میتونم رو پای خودم وایسم؟

اگه یه دقه هم که شده ولم کنی

عالی میشه

ول کن دیگه

چسبک!

سی ریش!

اصلا میدونی چیه اگه چسب رازی و دو قلو رو با مقداری سی ریش مخلوط کنن تازه میشه مث تو

ول کن میگم

ای بابااااااااااااااااااااااا !

به روی چشم

پس با این حساب از خودم مینویسم  

حالا چی بنویسم؟؟؟ 

یه عالمه چیز دارم ها ولی اون چیز اصلیه که حال باشه رو ندارم ! 

ولی نه مینویسم اگه یه دقه صبر کنید 

 فردا بیای نوشتم

به خود موندم ( یه اصطلاحه تو شهر طبس زیاد زور نزنید)

آقا یه دقه وایسین  

به نظر شما از خودم بنویسم بهتره یا از این و اون ؟؟؟؟ 

آخه دلم میخاد این استعداد های سرشارم رو یکی ببینه تازه نظر هم بده چی کار کنم ؟؟؟؟ 

زود زود بگید وگرنه خودم یه کاری میکنم ها!!!!!!!!