بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم
بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم

خودم و خودت ۳

بسم الله

سلام حالت خوبه؟ ایشاالله امروز خونم مرتب تر از دیروز بوده دیگه نه؟؟

خیلی سعی کردم، این آقا و خانم بد اخلاقی می خواستن بیان تو هی ردشون می کردم ها ولی ول کن نبودن 
..............................................................................................
سلام !
مرسی امروز هم خوب کمکم کردی حواسم جمع بود خیلی پس گردنی نخوردم 
ممنون کمکم کردی مهمونای ناخوندمو دک کنم
................................................................................................
خدا جون امروز خیلی احساس خوبی داشتم وقتی به این فکر میکردم که الان تو قلبمی یه آرامش خاصی بدم دست میداد دستمو میذاشتم رو قلبم و حس میکردم که دستمو گرفتی!
.................................................................................................
خوش به حالت همیشه پیش خدایی میتونی دستشو بگیری و پیشش باشی من که دیگه کم کم صبرم داره تموم میشه 
پس کی وقتش میشه؟!؟
..................................................................................................
خدایا میگم واقعا چقدر آدم باید غافل باشه که تو رو پیش خودش حس نکنه ها! آخه امروز فهمیدم که خیلی نزدیکی حتی صدای نفساتو میشنیدم خدایا خیلی بهم خوش میگذره تنهام نذار البته این منم که تنهات میذارم ها ولی خوب ....
.................................................................................................
دوست ندارم هیچ وقت این حس رو از دست بدم . تو هم تجربش کردی میدونم چون نمیشه که پیشش باشی و نشنویش 
حتما با هم خیلی صمیمی شده بودید که بردتت پیش خودش نه؟! چقدر طول میکشه تا من هم صمیمیه صمیمی شم؟؟
................................................................................................
خدا جونم امروز که داشتم از جاده میگذشتم و بیابونا رو میدیدم یه سوال برام پیش اومد که تو این همه زمین و آسمون با این همه عظمت رو خلق کردی فقط برای من وامثال من! حالا جدای اونایی که خوب کارشونو بلدن و خوش گل موندن هنوز. چی جوری باید ازشون استفاده کنم؟حالا که با هم دوست شدیم بهم میگی؟؟!!
................................................................................................
شنیدی؟ بعضیا میگن رابط آدما با خداشون تنهاییه، خلوت و دل خود آدم 
ولی من همراهی تو رو دوست دارم آخه این دفعه دوستیم با خدا یه جورایی عمیق تره 
ممنون برای همه چیز
..........................................................................................................


نظرات 18 + ارسال نظر
خلیل دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:53 ق.ظ http://khalil-khoshrou.blogsky.com

سلام خیلی قشنگه لذت بردم.

نوید دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:18 ق.ظ http://lawbreaker.blogsky.com

سلام تبسم جان
این احساسی که میگی خدا توی قلب ادمه رو دقیقا می فهمم یعنی واقعا احساس اشناییه ... وای که چقدر قشنگه اونجا که خدا رو توی قلبت میبینی ...
راستی تبسم جان من کی رفتم بدون حداحافظی ؟ قرار شده توی وبلاگ ننویسم وگرنه من هستم و مطمئن باش بدون خداحافظی نمی رم ...

شاهین دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 09:35 ق.ظ http://www.3marholor.blogfa.com

سلام
آمدم
.
.
موفق باشید

دغدغه دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:50 ق.ظ

سلام
حس خوبی داری
زمان مناسبی هم برا این کاره!
این حدیث رو شنیدی
قلب حرم خداست
پس مواظب این حرم باشیم و جدای مراقبت از حرم خوبه که حریم آن را هم نگه داریم.
با توکل به خود خدا
اصلا میدونی صاحب خونه اصلی خداست. نکنه بدون اجازه صاحب خانه اونو به کسی اجاره بدیم.
یا علی

مریم دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:51 ق.ظ

عاااااااالی بود

یاس سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 05:01 ب.ظ http://www.yaseman-17.blogsky.com

دیگه ما اینیم
شما که شاهههکار کردی ماشاللا

هانیه چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:43 ق.ظ http://hbakhshaee.blogsky.com

اول از همه اینکه پیجت خیلی خوشرنگه دوما از مکالماتت با خدا هم لذت بردم و سوما مرسی که به وبلاگ من سر زدی .باز هم تشریف بیارین...

زهرا چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:35 ب.ظ

خیلی جالب بود
یه جورایی خوبه مخاطب نوشته که گاهی فکر کنم شهید است و گاهی خدا مشخص تر بشود.
خوبه که توجه داشته باشی در انتخاب جمله و استفاده کردن از جمله‌های ایهام دار و یا استفاده از جمله‌های کمتر و رسیدن به مطلب در خلاصه ترین حالت.
البته به نظر میرسد که این توجه هست.
سرفراز باشید

مرسی که اومدی
خدارو شکر شما منظور نوشته هامو فهمیدی!

خلیل چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:16 ب.ظ http://khalil-khoshrou.blogsky.com

سلام به روز نمیکنید.

خوده خوم چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:29 ب.ظ http://www.khodamokhodam.blogsky.com

ا
ا
ا
ا
اینو
ما با هم دوستیم
آره؟!
کووووووشی؟؟؟!!!

سهیلا پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:12 ب.ظ

تبسم سلام
جالب بود فقط یه چیزی چند کلمه حرف خصوصی فقط با خودت دارم اگه این پیاممو ثبت نکنی ناراحت نمی شم .تبسم جان یه خواهش برای اینکه سایت اهدا رو برای رواج دادن فرهنگ اهدای عضو کمک کن . اگه دوست داشته باشی می تونی سایتwww.ehda.irرو تو لینکستونت جا بدی یا اینکه با دوستات ، با اطرافیانت در مورد گرفتن کارت اهدای عضو صحبت کنی . حتی تشویق کردنیه نفر برای گرفتن کارت اهدای عضو می تونه کمک بزرگی باشه. دوستت دارم

محمدرضا شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:54 ب.ظ http://www.mamalijoon.blogfa.com

به به به به ...خانوم دکتر ترکوندیا....تو که این همه استعداد داشتی پس واسه چی پرسیدی از خودم بنویسم یا نه؟!!!!!
سلام.....
خسته نباشی...بسیار بسیار زیبا بود...دمت گرم

محمدرضا شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:56 ب.ظ http://www.mamalijoon.blogfa.com

خداییش این چند روز که گیر بودم هیچ اینقد تبسم بود که نفهمیدم تویی یا نه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خانوم دکتر دفعه بعد که اومدی مثل بار آخر تو پرانتز اشاره کن که دکتر هستی.................
یه مدتی که نیومدم دیگه یقین دارم که میمیرم..................همش تقصیر تو هست که بیمارتو رها کردی.......
فعلا بابای

محمدرضا شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:58 ب.ظ http://www.mamalijoon.blogfa.com

راستی اسم قهر کردنو نیاری که اگه بمیرم خونم میوفته پای تو که دکترمی.....
شب قدری دعام کن که خیلی محتاجم....آخه تو دیگه شدی رفیق خدا و دعاهات مستجابه....یادت نره!!!!!!!!!!

خوده خوم یکشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 06:36 ب.ظ

تو که آخرشی!
این نظر آخریت تهه پیچیدگی بود
چییی میگگی؟!!!
آدمکارم خریدم
میخای آدرس بده برات بیارم!
تهرانی دیگه؟

محمدرضا دوشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:04 ق.ظ http://www.mamalijoon.blogfa.com

سلام صبح بخیر.....
من نمیام؟!!!!!من که میام ولی در مطب تو باز نیست......
ساعت کاریتو بزن تا بیمارات علاف نشن!!!!!!!۱

خوده خوم چهارشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:20 ب.ظ http://www.khodamokhodam.blogsky.com

اصا فکرشم نکن!
میخای بیای چیکار؟!!!

خلیل پنج‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:44 ق.ظ http://khalil-khoshrou.blogsky.com

سلام ...

ممنون که تشریف اورده بودین خیلی دوست دارم مطالب جدیدتونو بخونم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد