بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم
بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم

چی بگم

چی بنویسم؟ 

اصا از چی بنویسم ؟

نه حال دارم 

نه حوصله دارم نه میدونم چی کار می خوام بکنم نه میدونم چی کار نمیخوام بکنم شاید بدونم چی کار میکنم شاید هم ندونم چی کار بکنم 

در هر حال قاطی میکنم!

نظرات 4 + ارسال نظر
hadi سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:11 ب.ظ http://Autobloghadi@yahoo.com

سلام عزیز
اگه خیلی قاطی کردی بیا تا بات هم صحبت کنیم ..

خوده خودم سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 06:40 ب.ظ http://www.khodamokhodam.blogsky.com

وورود شما را از آن دنیا به این یکی دنیا تبریک میگویم
از اونجا میاد
نیگا
نه یه کم بالاتر
چپ چپ چپ
اااااهان

دغدغه چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:59 ب.ظ

سلام مجدد
خیلی این نوع نوشتن و فکر کردن و حرف زدن به مطالب دکتر شریعتی تو کتاب کویر و گفتگوهای تنهایی او نزدیک هست.
شریعتی یه نوع حرفهایی از این دست داره که مخصوص خودشه یعنی برا خودش نوشته که الان به دست ما رسیده و چاپ شده به اونا میگن «کویریات»
تو هم بد نیست از این دست مطالب داشته باشی
راستی خوبه کتاب‌های شریعتی رو هم ببینی ببخشید بخونی
موفق و پیروز باشی

خوده خودم چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:58 ب.ظ

من به روزمااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد