بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم
بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم

خدافظی...

خوبی که ندیدید ....لاقل بدی هاشو ببخشید 

ما رفتیم مشهد....... 

اما یه چیزی قبل رفتن: 

دیشب حس کردم خیلی دوس دارم دفتر خاطراتمو بدم بخونی ُدوس دارم یه بار رو در رو باهات حرف بزنم و همه چیزو حل کنم ....همه ی سو تفاهمارو  

اما.... 

امون از روزگار... 

دلم برات ......

نظرات 3 + ارسال نظر
فریاد یک زن چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:17 ب.ظ http://faryad80.blogsky.com/

همیشه از اینکه رودرو حرف بزنی نترس .
حرف دل را باید گفت به هر شکلی

الهام چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:19 ب.ظ

جالب بودی

من و تو چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:35 ق.ظ http://bibahoone.blogsky.com

بی معرفت چرا نمیای اون ورا؟
دلت برا کی تنگیده ناقلا؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد