خوبی که ندیدید ....لاقل بدی هاشو ببخشید
ما رفتیم مشهد.......
اما یه چیزی قبل رفتن:
دیشب حس کردم خیلی دوس دارم دفتر خاطراتمو بدم بخونی ُدوس دارم یه بار رو در رو باهات حرف بزنم و همه چیزو حل کنم ....همه ی سو تفاهمارو
اما....
امون از روزگار...
دلم برات ......
همیشه از اینکه رودرو حرف بزنی نترس .
حرف دل را باید گفت به هر شکلی
جالب بودی
بی معرفت چرا نمیای اون ورا؟
دلت برا کی تنگیده ناقلا؟