از واحد وجدان به واحد مینا:
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد...
ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما که به درد خودتان و عمه ی شریف و نداشته یتان میخورد ...آرزوی خسته نباشید از استراحت ها و یللی تللی ها را برای شما دارم...
غرض از مزاحمت یادآوری چند نکته ی بسیار جزئی و غیر مهم خدمت شریفتان بود که در ادامه اشاره خواهد شد...
مورد اول یادآوری این نکته است که جنابعالی تنها چهار هفته ی آموزشی از ترم سه یتان باقیست و این از این جهت(!) تذکر داده شد که به شما فهمانده شود حتی ذره ای هم خودتان را نجنبانده اید و امتحانات در راه است...
نکته ی دوم آن که ترم چهار شما یعنی نیمی از دوره ی کارشناسی شما در راه است و شما با اینکه دو سال لقب "دانشجو" داشتید تقریبا چیزی بارتان نیست و به قول آن دختر"دانشجو نما" هستید...
باید خاطر نشان شود که دانشجو نما بودن فقط منوط به "سیب زمینی" بودن در حیطه های بسیج و فرهنگی نیست بلکه در وهله ی (!) اول در زمینه ی درسی است که شما به دلیل توانایی های بالایتان توانسته اید مقام "دانشجو نمایی" را در هر دو حیطه کسب کنید....
"این پیروزی و موفقیت را به شما تبریک می گوییم"
10:30 صبح
3/9/92 سر کلاس پر محتوای اندیشه ی مطهری...
با سلام دوست عزیز وب زیبایی دارید اگه دوست داشتید ب وب جدید ساخته ی منم یه سری بزن و از ترفندام استفاده کن ممنون میشم
سلام.
به هر حال دیگه.خوبه آدم با وجدانش راحت باشه
چه میتوان گفت جز آنکه
سعی پشت کارت
امید در نگاهت
صبر توشه راهت
حق نگهدارت