بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم
بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم

تداعی آزاد

این که چی میشه که یهو دلم میخواد هرچی تو فکرمرو بریزم تو وبم خودش جای سوال داره... 

این که چرا این روزا دفتر قلم جای خودشو داده به کیبورد و وب و این که آیا واقعا جای خودشو داده یا جاشو گرفتن؟! 

و اینکه کدومش بهتره حتی... 

یا مثلا روزی میرسه که کتاب دفتر بشه مثل کتیبه نایاب و ارزشمند! 

این که بلخره ....... (جمله خصوصی بود!) 

این که اگه آرزو بر جوانان عیب نیست چرا بعضیا همین آرزو رم ندارن حتی؟! 

و این که من خودم جزو کساییم که دارم کم کم دستور زبان قشنگمونو با جملات ساختگی به ظاهر قشنگ خراب میکنم! 

الان فروید داره کیف میکنه لابد چون دارم از روش اون خودمو خوب میکنم!!! 

چی میشه که خیلی راحت باور میکنیم و راحت تر از اون باورامونو آوار میکنیم! 

اینا همش سواله! 

اینکه چرا قرآن هنوز بعد این همه سااااااال یه ترجمه ی درست نداره!  

و اینکه چرا پیامبر باید میگفتن حرفای منو منتقل کنید چون نسلای بعد میفهمنشون! 

ما الان نسلای بعدیم؟! 

اینکه چی میشه که یه چار دیواری و یه پنجره این قدر به تو آرامش میده و دوسش داری 

یا اینکه چرا هنوزم بعد چارده سال و شایدم بیشتر بوی عروسکتو دوست داری! 

.... 

یکی بیاد حرف بزنیم جواب منو بده!

نظرات 1 + ارسال نظر
نیلو شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:52 ب.ظ

سلام وبت خیلی جاله خاصه خودتت امیدوارم همیشه خوش باشی دوست همیشگی من

سلااااااااااام
به به این طرفا
خوش أومدی دوست من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد