بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم
بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم

شروع دوباره

یه سال دیگه هم گذشت... 

پارسال این موقعه آرزوی الانو داشتم و امسال آرزوی پارسال!!! 

واسه همین از ۶ صب پاشدم مثه اون موقه ها با چرت و زیر پتو درس خوندم! 

الان انقده حس خوبی دارم!!! 

امسال ولی برف نیومد 

بارونم نیومد... 

بابامم نیومده هنوز... 

ولی خب خیلی چیزا جایگزین شدن که فکرشم نمیکردم... 

حسای خوب و آرزو های تحقق یافته... 

الهی شکرت... 

پ.ن:اولین گلای رز قرمز امسال رو سارا و سینا بهم دادن!  

 

پ.ن:کاملا بدون شرح  عاشقه این آهنگه ام... 

برو راه وفا آموز که من بار سفر بستم 

دگر اینجا نمیمانم رهایی از وفا جستم 

برو عشق از خدا آموز که من دل را بر او بستم

نمیخواهم تو را دیگر بدان از دام تو رستم 

(شهرام شکوهی /مدارا)

نظرات 3 + ارسال نظر
محمدرضا یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:55 ق.ظ http://mamreza.blogsky.com

سلام.خیلی خوبه که حس خوب داری.امیدوارم همیشه همینطوری باشی.لهی شکرت.
راستی این دوتا چه باحالنا.آب نشن

تنکس!

محمدرضا دوشنبه 25 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:56 ق.ظ http://mamreza.blogsky.com

اینا دوتا بودنا.چرا سه تا شدن؟

نخیرم از اولشم سه تا بودن

محمدرضا دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:58 ب.ظ http://mamreza.blogsky.com

سلام.عیدتون مبارک...
اللهم عجل لولیک الفرج

عید شما نیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد