بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم
بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم

قره قاطی

بازم دی شد و بابای ما رفت کربلا... 

دل مارم برد با خودش... 

قرارمون ساعت ۹ ماه آسمون... 

مثه بچگیا... 

دوباره شرو شد بدبختی و درس و فشار... 

بدبختی که نه ولی خب...  

...

چقدر زود گذشت  

الکی الکی یه ترم تموم شد! 

مونده ۸تا دیگه! 

پ.ن:وصیت من به شما جوانان این است که کفش بند دار نخرید و در هنگام سوار و پیاده شدن از وسایل نقلیه ی عمومی مواظب سر خود باشید تا دچار سردرد ممتد سه روزه نشوید و سعی کنید جزوه بنویسید چون چیز خیلی خوبی ست و مصرف خودکار در این مورد اسراف تلقی نمیشود بلکه اسراف آن است که به مدت دو هفته حرص و جوش بخورید که ای وای ما چه خاکی بر سرمان کنیم دم امتحانی و به دنبال کپی از دیگران باشید و تازه نتوانید خط مبارکشان را بخوانید و بدانید تمام اینها حاصل اطمینان کمی بی جا به حافظه تان است... 

پ.ن:اگر هم وصیت من را اجرا نکردید و در خوابگاه بودید مشکل خاصی پیش نمی آید زیرا دوستانتان به یاری شما خواهند شتافت از در و دیوار.... 

این بود انشای من

نظرات 2 + ارسال نظر
شاهین پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:17 ب.ظ http://3marholor.blogfa.com

سلام
قالب زمستانی شده - قشنگه
موفق باشید

ممنون

FatemeBe یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:09 ب.ظ

Omidvaram har term be band haye vasiate shirinetan ezafe shavad

آمییییییییییییین!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد