واقعا نمیدونم تو این موقعیت چیکار باید بکنم...
پنهون کردن اینجا احمقانست...
همه میفهمن وزن نگاه همو...
حرفاش خنجره به قلبم اما تظاهر میکنم
آخه خیر سرم باور دارم به قدرت باور
به قدرت فکر و به قدرت نگاه
خودت به خیر بگذرون...
روحیه ...فقط روحیه..
بهش برگردون
به خدا اینجاس که کمر آدم دل آدم و نگاه آدم میشکنه
اما نیاد روزی که اعتقادش...
خدا همون یه درصدم ....
فقط یه شوک ...یه بازی....
یه بازی که زود تموم شه
باشه؟
تور رو به زینبت...
ماهی ها از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند و چون دریا آرام شد خود را اسیر تور صیادان یافتند. تلاطم های زندگی حکمتی از خداوند است .. پس از خدا بخواهیم دلمان آرام باشد نه اطرافمان