بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم
بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم

مال ما اینجوریاس

میگن دیوار ساختی دونه دونه آجراشو کم کن... 

نامردیه همرو خراب کنی... 

 

 

اما گاهی یه دفه خراب میشه .... 

مثه یه بمب که بترکه بیخ گوش دیوار.... 

بمبه کوچیکیه اما اثرش..... 

 

 

 

اینم از جناب خواجه:  

چو برشکست صبا زلف عنبرافشانش 

به هر شکسته که پیوست تازه شد جانش 

کجاست همنفسی تا به شرح عرضه دهم 

که دل چه می کشد از روزگار هجرانش 

زمانه از ورق گل مثال روی تو بست 

ولی ز شرم تو در غنچه کرد پنهانش 

تو خسته ای و نشد عشق را کرانه پدید 

تبارک الله از این ره که نیست پایانش 

جمال کعبه مگر عذر رهروان خواهد 

که جان زنده دلان سوخت در بیابانش 

بدین شکسته ی بیت الحزن که می‌آرد 

نشان یوسف دل از چه زنخدانش 

بگیرم آن سر زلف و به دست خواجه دهم 

که داد من بستاند ز مکر و دستانش

نظرات 2 + ارسال نظر
عماد دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:37 ب.ظ http://love3.blogsky.com

اونی که میزارن سر راه دل آدم برا بعضیا یه نشونست یه علامته
به دعوت پنهونیه که آدمو بکشونه به وادیه خودش
حالا هر کی بتونه این راهو خوبتر طی کنه میره به وادیای بالاتر
اونوقت شاید بتونه بفهمه معنی عشق چیه

موافقم
ازون حرفاس که باید با طلا نوشت....

محمدرضا سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:44 ق.ظ http://mamalijoon.blogfa.com

بعد از سال ها سلااااااااااااااااااام دکتر
چطوری؟!!
ببین کم معرفتی تو رو منم اثر گذاشت و مدتی نیومده بودم از این طرفا!!
خوبی؟!
میبینم که امتحانات تموم شده و در تعطیلات به سر میبری؟!!جای ما هم خوش باش
این پست آخریت بوی همون دل نوشته های سابقت رو میداد.آخ که چقدر دلم تنگ شده بود واسه خوندن وبت.
بیشتر بهمون سر بزن خانم دکتر.موفق و شاد باشی.
فعلا

به چه عجب....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد