به دنبال ضربه ی سنگین وارده بر ما
متحول شدییم!!!!
و قرار است درس بخوانیم
البته نتایج خوبی حاصل نشده زیرا:
آن شب تا ۳ بیدار بودیم فردایش زنگ اول را در کلاس با لالایی معلم خوابیدیم و هنوز زنگ تمام نشده مدرسه را پیچانده و به خانه بازگشتیم
این روز هم از فرط خواب یکی درمیان امتحاناتمان را به جای جواب دادن به آنها خواب هایمان را برای معلم نوشتیم !!!!!!!
باشد که آبرویمان برفته است.
ادبیات را حال ببریدند..