یکی اومد گفت دو تا پس فرداش رفت آقا شیره به بزه گفت قورمه سبزی میخوری ؟بهش(بزه نه ها من گفتم) گفتم هنوز خیلی زوده دست بردار گفت پس کی بریم پارک که جنگ شد و افطاری دعوتمون کرد ما هم به غلامحسین یوسفی غایب شدیم تا بره سربازی....!
میدونم هدهدک که ضعف روزه امانت رو بریده اما ... دخترم یه کم خودت رو کنترل کن خب !
البته این جوری نمیشه جواب داد ٬ باس عصر که برگشتم و از گرما و خستگی و گشنگی و ... کلی چیزهای دیگه به مرز هنگ کامل رسیدم ٬ یه کامنت درخور توجه بنویسم تا از اگر و اماهای پس تر فردا با خبر بشی !
راستی ممنونم که بهم خبر دادی .. تا عصر .. اگه عمری بود .. یا حق
چند بار زیر و روش کردم .. نمیدونم چرا حس میکنم که این جملات سرشار از احساس بی انتها هستن ! خیلی سعی کردم با کلماتت شوخی کنم اما نتونستم .. یک احساس زلال جلوم رو میگیره تبسم !!
سلام تبسم عزیز خوبی ؟ شاید اسم منو توی وبلاگ امین دیده باشی .. راستش من اومدم بهت بگم که فکر کنم فهمیدم چی گفتی ! ... یه جوابم برات دارم : اگه دیگه جنگ نمیشه و یه جورایی دلت قرصه منتظر غلامحسین یوسفی بمون عزیزم ! شاید وقتی از سربازی برگرده اتفاقات خوبی برای تو و آقا بزه و حتی اون آقا شیره ی غر غرو بیفته ! مواظب خودت و احساس پاکت باش ... تا دوباره .. یاعلی
بنده به شخصه به شما تبریک میگم!!!!!!!!!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
نوشته هات خیلی واسم جالب بود. خیلی راحت می نویسی و خیلی خوشمزه ولی راستشو بخوای این متن رو اصلا نفهمیدم چی به چیه!
یا من این موقع شب گیج میزنم یا این نوشته یه جور دیگه هست!
امیدوارم همیشه شاد باشی دوست گلم.
سلام ..
میدونم هدهدک که ضعف روزه امانت رو بریده اما ... دخترم یه کم خودت رو کنترل کن خب !
البته این جوری نمیشه جواب داد ٬ باس عصر که برگشتم و از گرما و خستگی و گشنگی و ... کلی چیزهای دیگه به مرز هنگ کامل رسیدم ٬ یه کامنت درخور توجه بنویسم تا از اگر و اماهای پس تر فردا با خبر بشی !
راستی ممنونم که بهم خبر دادی ..
تا عصر .. اگه عمری بود ..
یا حق
مرسی عزیزم . ولی نوشته هام به پای نوشته های شما که نمی رسه .
سلام ..
چند بار زیر و روش کردم .. نمیدونم چرا حس میکنم که این جملات سرشار از احساس بی انتها هستن ! خیلی سعی کردم با کلماتت شوخی کنم اما نتونستم .. یک احساس زلال جلوم رو میگیره تبسم !!
بالاخره میگه داستان چیه یا نه وروجک سبز ؟؟
یا حق
سلام تبسم عزیز
خوبی ؟ شاید اسم منو توی وبلاگ امین دیده باشی ..
راستش من اومدم بهت بگم که فکر کنم فهمیدم چی گفتی ! ... یه جوابم برات دارم :
اگه دیگه جنگ نمیشه و یه جورایی دلت قرصه منتظر غلامحسین یوسفی بمون عزیزم !
شاید وقتی از سربازی برگرده اتفاقات خوبی برای تو و آقا بزه و حتی اون آقا شیره ی غر غرو بیفته !
مواظب خودت و احساس پاکت باش ...
تا دوباره ..
یاعلی
بنده به شخصه به شما تبریک میگم!!!!!!!!!