بهشت من
رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم
بهشت من
رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از مومدرباره من
ارثیه زهـراست که سنگر باشیم
تا دادن جان مطیع رهبر باشیم
راهیست پراز فتنه و آشوب و دغل
باید که کتاب عشق ازبر باشیم
ادامه...
روزانه‌ها
همهجدیدترین یادداشت‌ها
همهنویسندگان
- مینا 393
بایگانی
- مهر 1395 2
- اسفند 1393 1
- مهر 1393 1
- تیر 1393 1
- خرداد 1393 2
- فروردین 1393 1
- اسفند 1392 3
- بهمن 1392 1
- دی 1392 4
- آذر 1392 7
- آبان 1392 6
- مهر 1392 1
- شهریور 1392 7
- مرداد 1392 11
- تیر 1392 5
- خرداد 1392 6
- اردیبهشت 1392 6
- فروردین 1392 7
- اسفند 1391 10
- بهمن 1391 10
- دی 1391 6
- آذر 1391 9
- آبان 1391 10
- مهر 1391 8
- شهریور 1391 21
- مرداد 1391 1
- تیر 1391 11
- اردیبهشت 1391 6
- فروردین 1391 14
- اسفند 1390 19
- بهمن 1390 9
- دی 1390 35
- آذر 1390 28
- آبان 1390 8
- مهر 1390 3
- مرداد 1390 1
- تیر 1390 1
- خرداد 1390 3
- فروردین 1390 1
- بهمن 1389 1
- آبان 1389 1
- مهر 1389 2
- شهریور 1389 3
- مرداد 1389 6
- تیر 1389 1
- خرداد 1389 5
- اردیبهشت 1389 6
- فروردین 1389 1
- اسفند 1388 2
- دی 1388 2
- آذر 1388 4
- آبان 1388 1
- مهر 1388 1
- شهریور 1388 10
- مرداد 1388 10
- تیر 1388 7
- خرداد 1388 6
- اردیبهشت 1388 8
- فروردین 1388 11
- اسفند 1387 11
- بهمن 1387 8
تاوان
کتاب قطور رو یه جوری تموم کردم نمرش رو هم اگه خدا بخواد میگیرم ولی چون درس عبرت گرفته بودم گفتم اقتصاد رو مثه آدم میخونم..
همین هم شد کل کتاب رو تا 5 بعد ازظهر تموم کردم(!) ولی از اون جایی که این جیرجیرک های عزیز حیاط آواز خوندنشون گرفته بود تا ساعت 3 نتونستم بخوابم!
و نتیجه این که صبح خواب موندم!
بد ترین لحظه ی زندگی....
امتحان 8 و ربع شروع میشه و من ساعت 8 تازه به سر زنان از خواب بیدار شدم
نفهمیدم چه طور رسیدم ولی خوب همین که پامو گذاشتم تو مدرسه معاونمون در هارو بست
منم از جرز در رفتم تو
حالا مگه لرزش دستام میذاره تمرکز کنم؟؟!!
خلاصه امتحانو دادم(خوب) و سر جلسه سرمو به دیوار تکیه دادم و لالا...
چشامو که باز کردم دیدم مراقبه بالا سرم واستاده داره بر وبر نگام میکنه ! گفت پاشو بده خوب مرد حسابی این چه وضعه؟؟؟
راست میگفت ها برگرو دادم و اومدم تا 12 خوابیدم
اینم سرنوشت به موقع درس خوندن
سلام ..
بابا تند تند پست گذار !..
راستی تا حالا به این فکر کردی که گذاشتن پست تکراری ٬ تاثیر چندانی در جذب مخاطب نداره ! (-:
شایان ذکر است که بنده دوران سوسولیت رو با موفقیت به پایان رسانده و در حال حاضر در زمره انگل های اجتماع به سر میبرم (!) البته محض اطلاع عرض کردم ..
دقیقا مشکل دیر رسیدن سر جلسه رو یک بار در دوران راهنمایی و یک بار در دوران دانشجویی تجربه کردم .. دفعه اول اتوبوس دیر اومد و دفعه دوم هم در پیدا کردن ساختمانی که توش امتحان برگذار میشد ٬ اشتباه کردم .. با این حال هر جفتش به خیر گذشت .. یادش گرامی باد !
ضمنا تاثیرگذارترین بخش پستت هم اون جایی بود که مراقبه بهت گفت : «مرد حسابی ..» ((:
تا ۲۴اوم فاصله ای نیست .. از اینجا که تویی !!
یا حق
بابا تند تند نظر ده!
حالا یه اشتباهی شد امتحانش که ضرر نداره(ژست تکراری)
تازه خودتی مرد حسابی من خیلی هم دختر حسابی‌ام
سلام دوست عزیز دوباره به وبلاگ شما اومدم وبلاگ شما واقعا زیباست ارزوی موفقیت دارم برای شما
سلام
وبلاگ جامع و زیبایی داری
انشالا بتونی هروز پر بارتر به کارت ادامه بدی
خوشحال میشم سر بزنی به
مداد سیاه
بهترین مقالات روانشناسی
مطالب جالب و طنز
بهترین داستانک های ایرانی و خارجی
زندگی نامه بزرگان و اساتید ایرانی و خارجی
عکس های کمیاب و زیبا
و.....
سلام دوست عزیز دوباره به وبلاگ شما اومدم وبلاگ شما واقعا زیباست ارزوی موفقیت دارم برای شما
ممنون شما لطف دارید
اشکال نداره منم به همین وضع دچار شدم البته من راهم دوره دیر رسیدم بعدشم برگه‌ها رو داده بودند اینقدر حالم بد بود که می‌خواستند برام آب قند بیارن
هی زندگی!!!!!!!!
یه چیزی:
یا اینارو برا من تعریف نکن یا اینجا نذار یا من خوده خودم واست آپ میکنم یا نظری ندارم.....:)
(یه چیزی بودا)
منظور؟؟؟؟؟
سلام عزیز
ما هم اپ هستیم دوست داشتی سر بزن
ولی اینکه با صدای چند تا جیر جیرک نتونستی بخوابی خیلی بده
یکم تمرین کن که تو هر شرایطی بتونی بلالایی.
فعلا
جیرجیرک که نه یه موجودی شبیه به اون منسوب به آب دزدک صداش صد برابر اونه! وگرنه من بمب هم در کنن بیدار نمیشم
سلام ..
هیچ معلوم هست کجایی ؟!
نکنه جوگیر شدی میخوای کنکور هم یه ضرب شرکت کنی ؟ آره ! (-:
یه خبر به ما برسون تا نیومدم لقمه لقمه ات کنم! ((:
یا حق
نه بابا کامپیوترم خراب بود
سلام
منو یاد دوران دبیرستان خودم می ندازیا