بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم
بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم

ای دریغا...

ای دریغا که همه مزرعه ی دلها را

علف هرزه ی کین پوشانده ست

و همه مردم شهر

     بانگ برداشته اند

         که چرا سیمان نیست

و کسی فکر نکرد

       که چرا ایمان نیست

و زمانی شده است

   که به غیر از انسان

           هیچ چیز ارزان نیست

نظرات 1 + ارسال نظر
دغدغه دوشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:41 ب.ظ http://www.daghdaghe.blogsky.com

سلام
قطعه‌ی بسیار زیبایی بود و مناسب این ایام.
راستی مطلب از چه کسی بود؟
موفق باشی

مطلب اثر سید مهدی شجاعی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد