یادته چقدر آرزو داشتی ، یادته چقدر خواسته و نیاز داشتی، یادته چقدر ازم کمک خواستی ؟ هر دفعه هم حرفتو زدی و خواستتو گفتی و رفتی حتی منتظر جوابشم نشدی. تو به من نامه میدادی و خواسته هاتو توش می گفتی اما همین که نامه به دستم می رسید،همین که می خواستم جوابتو بدم دیگه نبودی.
ممکنه خیلی هاشو یادت رفته باشه ولی من یادمه همشو ،
تو فکر کردی هرچی می گی من نمی شنوم خودمو به اون راه می زنم یا نه ،اصلا دوستت ندارم.
امانه، اگه صبر می کردی و پای قول و قرارات می موندی اون وقت می فهمیدی که چقدر خوب شد که به حرفت گوش ندادم، مشکل تو این بود که همه چیز رو همون موقع می خواستی حاضر و آماده اصلا حاضر نبودی یه کم صبر کنی ..
تو فکر می کردی باهات قهرم ، برات اهمیت قائل نمی شم
حالا قهر نکن من دوست ندارم تو رو ناراحت ببینم یه کم هم به داشته هات فکر کن ببین چقدر چیز داری، سلامتی، پدر و مادر، عقل، فهم، شعور. پس این هارو کی بهت داده؟
مگه می شه این همه چیز بهت بدم و باهات قهر هم باشم؟
یه کم فکر کن! اون وقت خودت متوجه می شی و می فهمی که تو اشتباه می کردی.
اگه قشنگ گوش کنی می فهمی ، گوش کن ! آسمون داره می باره ابرا دارن گریه می کنن،اونا هم می خواهند باهات همدردی کنن، زود باش برو زیر بارون من از اون بالا نگات می کنم....