بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم
بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم

تو می‌آیی می‌دانم

  

تو می آیی می دانم

این را لحظات پر معنای گذشتن مهره های تسبیح از میان انگشتانم  به من آموخت

تو می آیی می دانم

زیرا تو را می توان در قنوت صالحان منتظر یافت

تو می آیی می دانم

این را قاصدک از گوش باد شنید و به من گفت

تو می آیی می دانم

این را می توان از آغوش گرم و پر مهر مادر و فرزند فهمید

تو می آیی

زیرا پیدایی در هر زمان و هر مکان

و من می دانم که می آیی

ای را تپش های قلب کودک به من آموخت

تو می آیی

این را در میان بغض معصومانه ی مظلوم می توان دید

و باز هم می گویم که تو می آیی

تو می آیی می دانم

و ای کاش که من در آن روز باشم

نظرات 3 + ارسال نظر
A.R.D جمعه 9 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:57 ب.ظ

متن زیبایی بود متشکرم

بنفشه دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:32 ب.ظ

خیلی ماهی

فرشته سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:39 ب.ظ

سلام عرض می شود.

جواب داده میشه!!!
علیک سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد