بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم
بهشت من

بهشت من

رفتن چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم

خداوندا قسم بر اخترانت

به حق و حرمت پیغمبرانت

به راز غنچه ی نشکفته در باغ

به درد لاله ی بنشسته با داغ

به پاکی زلال چشمه ساران

به عمر کوته یک قطره باران

مرا زین خودپرستی ها رها کن

چنان اندیشه ای بر من عطا کن

که تقدیری که از آن ناگذیرم

 توانم جبر و قهرش را پذیرم

و یا عظمی چنان پیگیر بخشم 

که ناتقدیر را تغیییر بخشم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد